سفارش تبلیغ
صبا ویژن

90/5/29
1:49 عصر

گفتارهایی پیرامون پوشش(3)

بدست آشنا در دسته پوشش

بسمه تعالی

نسبت پوشش و ارتباطات انسانی

جایگاه پوشش را باید در زمینه ارتباطات انسانی جست و جو کرد. دلیل این که پوشش را از بسترهای ایجاد ارتباط می دانیم این است که اولین مواجه انسان با انسان دیگر- به صورت چهره به چهره- در چشم است و طبعاً اولین چیزی که شما در ارتباط با انسان دیگر می بینید پوشش و وجه ایشان است و علی الخصوص زمانی که از دور شخصی را می بینید لباس و پوشش ایشان اولین چیزی است که شما با آن مواجه می شوید و مخصوصاً رنگ پوشش. حتی در ارتباطات انسان با طبیعت نیز، پوشش زمینه این ارتباط می باشد. مثلاً شما می خواهید در سرمای زمستان کوهنوردی کنید. مشخص است که پوشش در حداقل این قضیه جایگاه زمینه سازی این ارتباط با طبیعت را مهیا می کند. طبعاً اگر زمینه ارتباط انسان با دیگران، نا متناسب و غیر صحیح اختیار گردد، هدف از ارتباط انسان در موضوعی که قصد ارتباط گیری در آن موضوع را داشته، به سرانجام نخواهد رسید. مثالی عرض کنم؛ شما اگر در مواجه با همسر خود همان لباسی را بپوشید که با غیر محارم خود می پوشید، طبعاً امکان ارتباط شما با همسرتان دچار مشکل خواهد شد.

اما هدف از ارتباط چه خواهد بود که شاخصه های پوشش باید متناسب با آن تعیین گردد؟ در تمدن اسلامی هدف اصیل و غایت هر چیزی، تعبد خداوند متعال و تولی به ولی الله است و اگر چنین باشد، غایت ارتباطات انسانی نیز تعبد می گردد و این کاملاً با غایت غرب -که کام پرستی و سود جویی اس متفاوت گشته و طبعاً نگاه به پوشش نیز متفاوت. دلیل این تفاوت، دسته بندی متفاوت از ارتباط انسان ها با یکدیگر است که به دسته بندی مختلفی از پوشش – که زمینه ارتباطات انسانی نامیده شد- می انجامد.

غرب به دلیل غایت قرار دادن تبعیت از نفس اماره و کام پرستی برای انسان و تشویق انسان به اتخاذ اله نفس به عنوان معبود خود، انسان را ناچار می کند که برای رسیدن به این سراب به دنبال راه های تأمین منابع آن برود و طبیعتاً انسان را سود پرست می نماید. این سود پرستی و منفعت طلبی اگر کنترل نشود، طبیعتاً منجر به از هم پاشیدگی جامعه می گردد – به تعابیری چون انسان گرگ انسان است و زاییده فرهنگ غرب می باشد، توجه کنید- و برای از بین بردن این آسیب، مجبور هستیم که قوانینی را تعیین کنیم تا به وسیله آن از این مشکل رهایی بیابیم.

روابط انسانی در غرب بر پایه سود پرستی تعریف می گردد، تا برای کام پرستی انسان منابع مالی تأمین شود و انسان به متامع خود دست یابد و لذا همین- سود گرایی و نفس پرستی- منجر به دسته بندی روابط انسانی می شود؛ یعنی روابط انسان و به تبع آن انسان، برای سود بیشتر خرج می شود -چون که باید مالی باشد که به حوائج حیوانی خود برسی- و البته این مسأله، بستر حاکمیت کارخانه ها بر انسان را مهیا می کند.

تمدن الهی چه می کند؟ در نگاه اسلام غایت همه چیز به تولی بیشتر به ولی الله- تنها مجرای تعبد حضرت الله- باز می گردد و لذا تمام ارتباطات انسانی را دین تعریف می کند نه هوای نفس انسان؛ نه این که تک تک انسان­ها ارتباطات خود را با دیگران تنها براساس هوای نفس خویش تبیین نمایند و ارتباطات انسانی دچار تشتت بی شمار گشته و در نتیجه بی اعتمادی شدید و نگرانی و اضطراب های عمیق را ایجاد می می نماید. هماهنگی در ارتباطاتی که دین تعریف می کند کاملاً مشهود است – به دلیل همین پیروی از یک ولی(کلّهم نور واحد)- و این هماهنگی و عدم تشتت، منجر به آرامش و امنیت و اطمینان می گردد. الا بذکر الله تطمئن القلوب.

خلاصه بحث فوق چنین است که دسته بندی روابط انسان با انسان، در تمدن انسیان بر اساس ایجاد آرامش و امنیت و اطمینان است و در تمدن طاغوتی غرب بر اساس لذت پرستی و سود محوری می باشد.