سفارش تبلیغ
صبا ویژن

90/3/27
6:43 صبح

زندگی، آینده، برنامه(1)

بدست آشنا در دسته برنامه ریزی

این متن را برای یکی از دوستان برای چاپ در نشریه دانشگاهیش فرستادم چون می خواهم ادامه این متن را این جا بنویسم متن قبلی را نیز در وبلاگ می گذارم

در امکان برنامه ریزی

تا حالا فکر کردی که آیندت چی می شه؟ چه اتفاقاتی ممکنه برات رخ بده؟ کار، خونه، ازدواج، بچه و و و ... یک سوال مهم­تر! اصلا می­تونی آیندتو خودت درست کنی؟ خودت تعیین کنی که چه کاره می­شی! خودت تعیین کنی که جایگاه اجتماعیت کجا باید باشه!می­پرسی مگه شدنیه!!! توی این چند دقیقه ای که داری این متن رو می خونی شاید به یه نتایجی برسی. اما قول نمی دم هـآ! بستگی به آی کیو خودتم داره.

نمی دونم الان که داری این متن رو می خونی سال اول دانشگاه هستی دوم هستی سوم و یا حتی آخر[1]؛ فرقی هم نمی­کنه که چه جنسیتی داشته باشی و یا آراء سیاسی که می پسندی چی هست اما یک نکته مهمه و اون اینه که تو به این مباحث نیاز داری بالاخره که نمی­خوای تا ابد تو این دانشگاه زندگی کنی و برات برنامه بریزن که امثال این درس ها را می خونی این طوری امتحان می دهی این طوری سر کلاس می ری این طوری تکلیف می دی و ... . در واقع از این شرایط ایزوله خارج می­شی و چه بخوای چه نخوای باید خودت به فکر زندگیت بیافتی. چطور زندگی خواهی کرد؟ سوالی که اگر بدونی خیلی از مشکلاتت را در آینده پیش بینی میکنی و براش می تونی راه حل پیدا کنی. برگردم به این سؤال که اصلا می تونی آینده را خودت ایجاد کنی یا خیر. اصلا کار خوبی هست که این کار را انجام بدی یا باید توکل کنی به خدا و به هر چیزی که اتفاق افتاد راضی باشی؟ اصلا موفقیت در زندگی رو به چی می دونی تا برایش بر فرض این که بتونی آینده خودت رو بسازی برنامه ریزی کنی تا به آن موفقیت ها برسی؟

یک مقدار درباره من بدون. مثل خود تو، تو این دانشگاه درس خوندم سال 82 وارد شدم سال 87 هم فارق التحصیل یعنی مثل خیلی از بچه های دانشگاه صنعتی اصفهان 5 ساله درسامو تموم کردم. الان هم دارم تو زمینه مطالبی که تو دانشگاه علاقه پیدا کردم کار تحقیقاتی می کنم. چگونگی تولید دانش به گونه ای که منجر به تمدن باشکوه اسلامی شود. فکر هم می کنم تا حدودی آینده خودم را جهت دهی کرده ام. این متنی را هم که می خونی به درخواست رفیق عزیزم دارم می نویسم تا شاید تجربه ام به درد شما هم بخوره.

برمی گردم به این سؤال که آیا می شه آینده خودت را خودت ایجاد کنی یا خیر؟ جوابی که به این سؤال می دهم چیزیه که تا به این جا به آن رسیدم و دلیلی نمی بینم که الزاماً درست باشد اما قابل تأمله و اصلا باید خودت به جواب این سؤال برسی چون خودت هستی که بعدها باید جواب پس بدهی که چرا عمرت را اینگونه صرف کردی و چرا آنگونه صرف نکردی!!

به نظر من می رسد که آینده­ات را کاملا نخواهی توانست خودت ایجاد کنی و اصلا این امر امکان پذیر نیست! تو در یک جامعه زندگی می کنی و مگر می شود که متأثر از جامعه خودت نباشی؛ وقتی می گم متأثر نه این که تأثیر اخلاقی و فکری و عملی که این خود منجر به جهت دهی مطلوبیتهای تو می شود و در این که چه آینده­ای برای تو مطلوب است اثر می گذارد  ولی الان منظورم این است که آینده تو در این جامعه[2] رقم می خورد مگر می­شود که ساختار جامعه آینده تو را تحت تأثیر نگذارد. مثلا فرض کن که تنها دارایی شما یک زمین 300 متری متروک و خرابه در منطقه بی ارزشی است که هیچ کس به آن توجهی ندارد. قیمت آن چند است؟ آنقدر پایین که خودت هم رغبتی به فروشش نداری. ولی به مرور زمان ناگاه منطقه بی ارزشی که آن تکه زمین در آن قرار داشته مورد توجه جامعه قرار گرفته و به زمین مرغوبی تبدیل می شود که الان می تونی با فروشش مبلغ هنگفتی داشته باشی به نظرت جامعه آینده تو را تحت تأثیر قرار نداد؟! یا یک مثال دیگه خیلی از ما زمانی که موقع انتخاب رشته دانشگاهی بود به این مسأله توجه می کردیم که بازار فلان رشته داغ است و پول در فلان رشته است و فلان رشته بی کار نمی ماند و ... حالا که انتخاب کردیم اگر جامعه از آن رشته تا زمان فارغ التحصیلی شما بی نیاز شد و یا جهت گیری خود را مثلا از صنعت به کشاورزی سوق داد و یا بالعکس آیا آینده شما را تغییر نداده است! پس می بینی که آینده تو شامل متغیرهای متعددی هست که خیلی از آن­ها در کنترل شما نیست. بله اگر توانستی این متغیرها را در کنترل خودت بگیری مثلا بیابان نشینی کنی تا متأثر از کسی نشوی و ازدواج هم نکنی که شریک زندگی تو در آینده ات تأثیر بگذارد! و ... شاید بتوانی آینده خود را خودت معین کنی اما بدان که نفوذ قدرت تو در متصرفات آینده­ات حتما ناچیز است به عبارت دیگر رشد چندانی نخواهی کرد زیرا از جامعه دور شده­ای تازه این تسلط بر متغیرها به شرطی است که در راه یک سنگ آسمانی به سرت نخورد و در دم بمیری! یا هر کاری که در آن بیابان کرده بودی را طوفان شن از بین ببرد یا حیوانات خراب کنند یا ... فکر کنم فهمیده باشی که اصلا نخواهی توانست بر متغیرهای آینده­ات تسلط داشته باشی.

پس یعنی هیچ تغییری در آینده نمی توانم بگذارم؟ اگر این سوال تو باشه من در جواب می گویم که نگفتم به شما که اختیار نداری. اختیار از مسلمات حیات تو هست و می تونی در جاهایی که اختیار داری تأثیر بگذاری. این یعنی متغیرهایی در زندگی تو وجود داره که خودت بر آنها تسلط داری و با اختیار تو تغییر می کنند. درس خوب خوندی نمره خوب می گیری کسی را آزار دادی چوبش را می خوری و ... پس تا اینجا شاید با هم به این نتیجه رسیده باشیم که به میزانی آینده خودت را خودت رقم می زنی.

از مکافات عمل غافل مشو

گندم از گندم بروید جو ز جو

این باید تو را ترغیب کند که برای آینده ات برنامه ریزی کنی تا بتوانی تا جایی که در اختیار تو است آینده­ات را بسازی. با خواندن این متن فکر نکنی که همه چیز را به خدا بسپاری غلط است! یا این که می توانی خودت بنفسه در آینده ات تأثیر بگذاری. اگر چنین مفهومی را از متن درک کرده ایرادی به تو نیست چرا که در فضای تمدن غرب زندگی می کنی و در آن فضا مفهومی مانند توکل بر خدا به دلیل این که در نظام فکری اسلامی نیست این گونه درک می شود. این متن را این گونه بفهم که در جایی که اختیار داری باید درست عمل کنی و در متغیرهای دیگر که دست تو نیست باید به خدا توکل کنی «فاذا عزمت فتوکل علی الله» تا خداوند تبارک و تعالی خیر تو را رقم بزند.

یک سوال: در آنجا که اختیار داری چگونه می توانی بفهمی درست عمل کرده ای؟ این روی دیگر سوال دومی بود که در متن وجود داشت و هنوز جواب داده نشده است موفقیت چیست که بر اساس رسیدن به آن درست عمل کنی به این سوال فکر کن تا قسمت بعد این مقاله



[1]   منظور از سال آخر 4و5 و6 است

[2]   منظور از این جامعه، هر جامعه ای است که در آینده در آن زندگی خواهی کرد