سفارش تبلیغ
صبا ویژن

90/3/29
11:35 صبح

احتمالاتی پیرامون اتفاقات اخیر (4)

بدست آشنا در دسته تحلیل های سیاسی

ادمه پست قبل

در هر حال در این باب چند نکته به ذهنم می رسد که خدمت شما عرض می کنم:

1-   به نظرم می آید که نظراتی علمی که در این باب می دهند جدی است و باید به دشمن شناسی علمی ایشان بسیار بها داد هر چند قایل نیستم که مصداق یابی این دشمن شناسی صحیح است. احتمال ایجاد بابی گری با موضوع جدا کردن دین از فقاهت، امری خطیر است که باید هر جا ریشه های آن را دید به این مطلب حساس شد اما مصداق یابی آن به نظر می آید که اشتباه است.( جمله رهبر معظم انقلاب را در بین جامعه مدرسین در بالا دوباره بخوانید).

2- همچنین ایشان در نقد این گفته که "ظهور صغری محقق شده و قواعد آن غیر از غیبت کبری است" به درستی اظهار موضع کرده اند و به خوبی تحلیل ارایه داده اند ولی این گفته مشخصاً نمی تواند از گفته های کسانی باشد که ایشان نقد می کنند چرا که خود این اشخاص صراحتاً اعلام کرده اند – نه در چند ماه اخیر که در چند سال گذشته- که در زمان غیبت یگانه راه رسیدن به مقصود ولایت فقیه است‏                                                          

   تهران بزرگ، خبرگزاری جمهوری اسلامی      23/09/83

‏     داخلی.اجتماعی.شهرداری.

‏ مهندس اسفندیار رحیم مشایی روز دوشنبه در همایش بنیاد بین المللی  غدیر‏

با اشاره به اینکه فاصله گرفتن از راه حضرت علی (ع)،انسان را با‏ مشکلات و گرفتاری های  زیادی مواجه می سازد،گفت: نظام عادلانه و اعتقادی ما در‏ پرتو مدیریتی انقلابی، منسجم ،هوشمندو عامل به احکام الهی بار سنگین‏ مسئولیت همه انبیا و ائمه بزرگوار در طول تاریخ را بر دوش گرفته و قصد‏ دارد پرچم اسلام وانقلاب را به دست آن حضرت برساند.

(این تنها یک نمونه اش است)

البته گویا حضرت علامه گوینده این بحث را (آقای ع.ی) در گروه آن شخص می داندکه نقد را متوجه ایشان می کند. اما به هر حال این دو مطلب با هم جور در نمی آید.

نتیجه ای که از قسمت دوم می گیرم این است که حضرت علامه حفظه الله در این مورد نیز تحلیل کرده اندکه این مسأله خطر فرهنگی دارد ولی انتساب آن به شخص دیگر کار غلطی است و البته با مشاهده غالب نقدهای ایشان در موارد اخیر من خود برداشتم این است که ایشان نظرات آقای ع.ی را نقد می کنند و گمان می برند که افکار این شخص همان افکار کسانی است که نقد خود را متوجه ایشان می کند.

3- یک مسأله دیگر بحث تفاوت موضع گیری های رهبر معظم انقلاب در این اتفاقات و حضرت ایشان است. در این زمینه تحلیلی به نظرم می رسد که آن را عرض می کنم:

بالاخره هر دوی این حضرات از علمای دین می باشند و اختلاف علمی بین علما رایج است و این خود عامل این نمی شود که شأن عالمی در اختلاف علمی با ولی فقیه کاسته شود. اما در عرصه عمل وظیفه ما تبعیت از ولی فقیه است. معنی ندارد به صرف این که جناب حضرت علامه را احترام می گذاریم و مرید ایشان هستیم، نظرات مقام عظمای ولایت را زمین بگذاریم. اشتباهی که به نظرم صورت گرفته در این زمینه است که ما نظرات حضرت علامه را فصل الخطاب لحاظ می کنیم نه سید و مقتدایمان را.

4- نکته دیگری که به ذهنم رسید در این اتفاقات جایگاه حضرت علامه مصباح مشخص شد که چه نفوذی در جامعه دارند و با کلمات ایشان بود که اتفاقات اخیر روی داد. اما واقعاً نمی توانم تحلیل کنم که بعد از مواضع رهبر معظم انقلاب مبنی بر اصلی فرعی کردن و یا توجه نکردن به این مسأله و ... که پاره ای از آن در بالا و نوشتار دوم این متن آمده است، چرا ایشان باز هم همان نظرات را اظهار نمودند؛ البته ایشان در مطالبی فرمودند که :

«نه آن روز که برای انتخاب شخصی زحمت کشیدیم تحت تاثیر بودیم و نه امروز تحت تاثیر هوچی گری ها و تبلیغات منفی قرار می گیریم بلکه در هر زمان هر چه که احساس کنیم تکلیف است با تمام توان انجام داده ولو با وظیفه و تکلیف سابق جور نباشد.

رییس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) مبارزه با کسانی که قصد براندازی نظام و اسلام را دارد، واجب دانست و تصریح کرد: اگر بدانیم کسی قصد خیانت دارد و با او مبارزه نکنیم گناه کرده ایم و باید جواب بدهیم که چرا با دیدن جریان انحرافی به تکلیف خود عمل نکرده ایم.»

لب نظر ایشان این است که کسانی که از ایشان انتقاد می کند قصد براندازی نظام را دارند چه آگاهانه و چه ناآگاهانه.

حال تصمیم با شما است که نتیجه گیری کنید.


90/3/29
11:33 صبح

احتمالاتی پیرامون اتفاقات اخیر(3)

بدست آشنا در دسته تحلیل های سیاسی


بررسی مواضع حضرت علامه مصباح حفظه الله

در دو قسمت قبل این نوشتار به بحث کیفیت به دست آوردن اطلاعات متقن و نیز پیرامون سکوت رهبری پرداختیم. در بحث احتمالاتی پیرامون سکوت رهبری شاید به ذهن برسد که پس چرا حضرت علامه این گونه موضع گیری می کنند؟

قبل از این که وارد این مسأله شوم باید نکته ای را عرض کنم. خوب می دانیم که از چهار احتمال موجود دو احتمال با مواضع حضرت علامه هم خوان است و این مطلبی است که نمی توان آن را کتمان کرد. مواضع ایشان روشن است «بزرگترین خطر در طول تاریخ اسلام» « هشدار نسبت به تکرار محمد علی باب دیگر در مقابل ولایت فقیه» « بی توجهی ایشان به احکام الهی » «معلم بودن ابلیس با تجربیات چند هزار ساله برای این گروه»« ناسیونالیسم بودن بحث مکتب ایران و قرار دادن ایرانیت مقابل اسلام» و ....که البته رهبر معظم انقلاب در جمع جامعه مدرسین این مطلب را نپذیرفتند:«من با طرح مکتب ایرانی مخالفم و نسبت به این موضوع به آقایان تذکر هم دادم ولی برداشتم این نیست که منظور آنها مقابل قرار دادن ایرانیت در برابر اسلامیت باشد» و همچنین فرمودند  "آقای احمدی‌نژاد واقعا نمی‌خواهد ایران را مقابل اسلام و برتر از آن قرار دهد؛ چرا که هیچ رئیس‌جمهوری به اندازه او از اسلام و آرمان‌‌ها و ارزش‌های اسلامی در سازمان ملل سخن نگفته و بنده با آنکه همواره به مسئولان انتقاد کرده‌ام، اما انصافا او بوده که نام امام زمان و حضرت زهرا را در محافل بین‌المللی احیا کرده است  ."  ایشان حتی در آن جلسه می گویند: «بنده از همه دولت‌ها حمایت کرده‌ام ولی این دولت با دولت‌های گذشته تفاوت دارد و فرق اساسی در این است که تلاش نمی‌کند حاکمیت دوگانه درست کند» که این صراحتاً مقابل نظر حضرت علامه درباره قرار گرفتن این جریان مقابل ولایت فقیه است. مطالب گذشته نیز که در قسمت دوم این نوشتار را می توانید به این بحث اضافه کنید.

از این مسأله  می خواستیم به این نکته بپردازم که دو احتمال اول در نوشتار دوم یعنی

1-     شاید مقام معظم رهبری هنوز متوجه عمق این مسأله نگشته اند

 

2-     ایشان متوجه مسأله هستند ولی بنا به مصالحی در حال مماشات با این اتفاق می باشند

 

با نظرات حضرت علامه (دامت ظله) – متأسفانه- هماهنگ است و چه بسا باید گفت که این دو نظر زاییده موضع گیری های ایشان  می باشد - که البته عدم امکان صحت آن در نوشتار دوم گذشت-.

ممکن است بگویید که این نظرات حضرت آقا قبل از این جریان است؛ جواب این مسأله این است که موضع گیری ایشان در سالگرد رحلت حضرت امام رحمت الله علیه مؤید نظرات قبلی ایشان می باشد که فرمودند:اگر عنوان مجرمانه‌ای بر حرکتی منطبق شود دستگاه های مسئول موظف به پیگیری هستند اما اگر کسی دنبال براندازی و اجرای دستور دشمن نیست ولی با مذاق و تفکر سیاسی ما مخالف است نباید عدالت و امنیت را از او سلب و او را زیرپا له کنیم چرا که به فرموده قرآن مخالفت با یک قوم، نباید موجب بی تقوایی و بی عدالتی شود و همه باید در این زمینه ها هوشیار و مراقب باشند.

همچنین ایشان فرمودند:اگر برادران مومن و کسانی را که به اصل نظام و اسلام معتقدند اما از لحاظ فکری با ما مخالفند مورد اهانت و ایذاء و آزار قرار دهیم از خط امام منحرف شده‌ایم.

خوب این مطالب که بعد از بسیاری از این موضع گیری ها است و نشان می دهد که حضرت آقا هنوز مطالب بالا را قبول دارند- درباره این بحث در نوشتار دوم مطالبی آمده است-

شاید تا اینجا خواننده این متن بخواهد به این نتیجه برسد که بنده استاد و مقتدای خویش را ضربه می زنم تا جریان سیاسی دلخواهم بالا رود!!! معاذ الله. ما خود از همین اساتید به نام یاد گرفتیم که تا حد وسع –که انشاءالله چنین باشد- رعایت انصاف کنیم و خدا شاهد است که این مطلب را نه بر کاهش اعتبار حضرت ایشان که بر علاقه ای که نسبت به ایشان دارم می نگارم.

 


   1   2      >