سفارش تبلیغ
صبا ویژن

90/3/26
7:52 صبح

بحثی در طبقه بندی اطلاعات

بدست آشنا در دسته تحلیل های سیاسی

در شناخت اشخاص و عملکرد ایشان

اصلاً این عدم توجه به تمامی اطلاعات در تحلیل چه صیغه ایست؟ مگر می شود که برای یک تحلیل تمامی اطلاعات را بررسی کرد؟ با این تعریف که دیگر کسی نمی تواند تحلیل کند چرا که هر کسی هر کاری کرد و خواستیم آن کار را تحلیل کنیم شما جلو ما را می گیری که همه اطلاعات در دسترس شما نیست و به این ترتیب دیگر برای تحلیل باید الفاتحه!! گفت.

آقا من تسلیم. به قول شما نه می شود و نه نیازی هست که برای تحلیل های خود به همه اطلاعات دست پیدا کنیم. منظور من را هم از این مسأله اشتباه فهم کردید. البته شاید تعبیر نارسا بود که من معذرت می خواهم. مسأله اصلی این نیست که شما به همه اطلاعات دست بیابی بلکه مسأله اصلی این است که شما برای تحلیل خود اطلاعات مناسب را انتخاب می کنی یا خیر؟ مثلاً شما می خواهی به این نتیجه برسی که آقای مشایی ضد دین هست یا نیست؛ خوب با استفاده از یک اطلاعی مانند این که ایشان گفته است مکتب ایران که نمی توانی این حرف را بزنی! این را آسمان ریسمان بافتن می گویند آقا! حتماً باید سراغ اطلاعاتی بروی که بتواند این مطلب را برساند. یا مثلاً آن هایی که می گویند ایشان قایل به تحصص در دوران ظهور صغری است- جدا از قبول یا رد این مسأله که البته این کلمه از خود علمای دین جعل شده- خوب این اطلاع با اطلاع دیگری مانند قایل بودن ایشان به لزوم تبعیت از ولایت فقیه در دوران نبود معصوم که جور در نمی آید. لب کلام من همین است. اطلاعات را سر جای خودش استفاده کنیم. ارزش تمامی اطلاعات یکسان نیست که بخواهیم هرجایی از هر اطلاعی که میل مبارکمان بکشد به عنوان ملات هپروت سازی خود استفاده کنیم. اگر کسی به فکر طبقه بندی اطلاعات باشد و به اطلاعات خود نظام دهد در کمترین وجه، متوجه این خواهد شد که برای رسیدن به نتیجه دلخواه به چه نوع اطلاعاتی نیاز است و حداقل از آشفته گویی خلاص خواهد شد.

اما چگونه می توان به یک طبقه بندی اطلاعات مناسب دست یافت؟ طبیعی است که بنا به وسعت کار مدل های دسته بندی عوض می شود اما برای تحلیل های سیاسی با موضوع شناخت اشخاص و عملکرد ایشان یک نوع دسته بندی به ذهنم رسیده که ان­شاءالله کارساز باشد. البته شکل پیش رفته و متکامل این کار نیاز به مطالعات نظری کتابخانه ای و میدانی وسیعی دارد ولی یک دسته بندی ساده که به جایی نمی رسد!!

به نظر می آید که در این زمینه باید به چند مسأله توجه داشت. یکی اهمیت موضوع است. گفته شد که ارزش تمامی اطلاعات یکسان نیست. اطلاعات خود طبقاتی دارند که برخی را ارزشمندتر و برخی دیگر را کم ارزش می کند. مثلاً اگر کسی قایل به ولایت نبود حالا خوب نماز بخواند چه فایده!! خوب این یک نکته. نکته دوم جهت موضع گیری در این موضوع است واین که بالاخره ایشان در جهت انقلاب حرکت می کند- به تعبیر حضرت آقا راهی را که انقلاب اسلامی ترسیم می کند رسیدن به تمدن باشکوه اسلامی است- یا می خواهد خود را بزک غربی کند و از فضولات غربیان نشخوار نماید. این نکته مهمی است. این که دغدغه کسی پیاده کردن اسلام در جامعه است و مثلاً مرتباً به حوزه علمیه تأکید می کند که ما نیاز به اقتصاد اسلامی داریم با آن که دغدغه اصلی او این است که ما کارها را کاملاً علمی انجام می دهیم – و البته علمی انجام دادن کار یعنی چه؟ مگر باقی افراد می توانند علمی انجام ندهند- خوب این دو رویکرد با هم متفاوت است. نکته دیگر مقیاس موضع گیری نسبت به موضوع است. این هم نکته مهمی است. خوب این که کسی در سال خدمت رسانی گفته اش این باشد که: ما در این سال برای خدمت رسانی بیشتر فلان خدمات را ایجاد کردیم؛ با کسی که گفته اش این باشد که: این که حضرت آقا فرمودند سال خدمت رسانی این یک نماد است به این معنی که مربوط به تنها امسال نیست و باید همیشه برای ما سال خدمت رسانی باشد؛ خوب طبیعی است که این موضع گیری در قیاس با موضع گیری قبلی متفاوت است و نشان از عمق نگاه و درایت شخص دارد.

به سه نکته اشاره شد اهمیت موضوع، جهت موضع گیری در این موضوع، مقیاس موضع گیری در این موضوع. در باب اهمیت موضوع می توانیم موضوعات را به سه دسته اصلی فرعی و تبعی دسته بندی کنیم و در ذیل آن موضوعات مختلف را قرار دهیم. طبیعی است که برای هر کسی به تبع نظام حساسیت های او این موضوعات متفاوت است مثلاً کسی که غرب زده است این که چقدر تمدن غرب را کعبه آمال بداند ملاک اصلی خواهد بود ولی کسی که انقلابی است دین برایش ملاک اصلی است نه به این که تنها دین دار باشد دغدغه اقامه دین داشته باشد بخواهد دین را در جامعه پیاده کند انقلاب برایش ملاک اصلی است ولایت فقیه برایش ملاک اصلی است عدالت خواهی برایش ملاک اصلی است و... اطلاعات فرعی به نظر من رویکردها است. مانند رویکرد اقتصادی، رویکرد مدیریتی، رویکرد فرهنگی، رویکرد سیاسی. یعنی شیوه ای که می خواهیم با آن شیوه در موضوع فعالیت کنیم. و اطلاعات فرعی به نظر می آید در نحوه اجرا است. با یک مثال به نظر می­آید مطلب پخته تر شود. این که شما عدالت خواه باشی این اطلاع اصلی است. این که شما بحث طرح تحول اقتصادی را مطرح کنی مثلاً رویکرد شما به یارانه ها این اطلاعات فرعی است یا مثلاً شیوه تصمیم گیری در مملکت بر اساس سفرهای استانی و نحوه عملیاتی کردن آن یک اطلاع تبعی می باشد که ارزش آن کمتر از بقیه اطلاعات می باشد.

در باب جهت موضع گیری در یک موضوع گفته شد که به چه گونه ای است و ما آن را به دو دسته اسلامی و التقاطی دسته بندی می کنیم. مثلاً در باب دین قایل به اقامه دین است که اسلامی می شود ولی اگر دین را به صورت فردی قبول کرد و تلاشی از خود در جهت اقامه دین نشان نداد خوب التقاطی است یعنی اجتماعی بودن دین را قبول ندارد مثلاٌ اذعان کرد که اقتصاد اسلامی یعنی چه و ما نداریم؟ یا اقتصاد اسلامی همان اقتصاد است فقط باید عقود در آن ملاحظه شود. یا مثلاً در گذشته جهت گیری دولت ها نسبت به حذف یارانه ها صرفه جویی در هزینه های دولت – بخوانید از بین بردن بار مالی آن- بوده است ولی این دولت هدف از آن را گسترش عدالت خواهی می داند و به همین دلیل این رویکرد را لحاظ می کند. و ... پس مشاهده شد که جهت موضع گیری در یک موضوع به تمامی موضوعات اعم از اصلی فرعی و تبعی باز می گردد

در باب مقیاس موضع گیری در یک موضوع به نظر می آید که آن را می توان در سه سطح دسته بندی کرد. سطح توسعه کلان و خرد. سطح توسعه سطحی است که در آن موضع گیری شما ناظر به افزایش توان جبهه تمدن اسلامی در مقابل تمدن غربی است. در سطح کلان موضع گیری شما ناظر به تقسیم انرژی موجود در میان ریز موضوعات آن موضوع است و در سطح خرد موضع گیری شما ناظر به مصرف این انرژی در زمان و مکان خاص است. با ذکر مثال مشخص می کنم. موضع گیری رییس جمهور محترم در باب مسأله هولوکاست در سطح توسعه بود زیرا باعث شکسته شدن هیمنه غرب و در نتیجه تغییر موازنه قدرت به نفع تمدن اسلامی بوده است. در باب هدف مند کردن یارانه ها که بحث تغییر نحوه توزیع یارانه ها مطرح است یک موضع گیری در سطح کلان است و بیان دستاوردها که ما در مثلاً 3 سال گذشته این مقدار کار را انجام رساندیم موضع گیری در سطح خرد است واین که استراتژی ما مقابله با تمدن غرب بوده است یک موضع گیری در سطح توسعه است.

یک نکته باید اشاره کرد که ممکن است که موضوعی به دلیل گستردگی آن شامل سطوح مختلفی شود مانند هدفمند کردن یارانه ها که شامل سطح توسعه نیز می باشد چرا که موازنه نظام را در مقابله با غرب تغییر داد- به وسیله گسترش عدالت خواهی و ایجاد یک نمونه موفق در جهان در زمینه اقتصادی که حتی تمدن غرب خواهان آموزش آن به منظور به کارگیری آن در سایر نقاط جهان شد-

نکته بعد این موضوع- مقیاس موضع گیری- در تمامی موضوعات اعم از اصلی فرعی تبعی و با هر جهت گیری وجود دارد و با این حساب می توان در باب هر موضوعی این سه سؤال را داشت که آیا از لحاظ ارزشی اصلی است یا فرعی یا تبعی و موضع گیری در آن توسط اشخاص جهت اسلامی دارد یا التقاطی و مقیاس موضع گیری اشخاص در آن موضوع در سطح توسعه است یا کلان یا خرد این همان مدل دسته بندی اطلاعات درباره عملکرد اشخاص خواهد بود